جرم سایبری

خبر به نقل از بی.بی.سی فارسی

مصداق های تازه جرم اینترنتی

بخشی از این فهرست به مواردی اشاره دارد که در قانون مجازات اسلامی نیز آمده است ولی در برخی موارد مصادیق ارائه شده تازگی دارد.

مواردی نظیر این که اگر کسی «فی.لت.رشک.ن» انتشار دهد یا به افراد دیگر از طریق اینترنت آموزش دهد که چگونه می توان از فیل.ترین.گ عبور کرد، مجرم است و این کار مصداق جرم به حساب می آید.

علاو ه بر این، اگر کسی لینک سایت هایی را که دارای «محتوی مجرمانه» هستند یا در آنها نشانی های اینترنتی سایت های مسدود شده و نشریات توقیف شده آمده را منتشر کند و آنها در اختیار دیگران بگذارد، مجرم است.

این بخش در حالی به عنوان مصداق جرم ذکر شده که بسیاری از سایت ها در ایران فیلتر شده و کاربران با استفاده از فیل.ترشک.ن از این سایت ها استفاده می کنند.

به اشتراک گذاشتن لینک ها نیز از جمله کارهای مرسوم در اینترنت است که کاربران اینترنتی این گونه لینک ها را در سایت ها و وبلاگ ها قرار می دهند.

بنابر مصداقهای دیگری که دادستان ارائه داده حتی دادگاهها می توانند کسانی را که فی.لت.ر.شک.ن می فروشند را نیز با عنوان «توزیع یا معامله» وسایل «ارتکاب جرایم رایانه ای» محکوم کنند.

به دنیای مجرمان خوش اومدی رفیق.

از طرف بلاگ رول سابق، هم بند فعلی

پ.ن: آیا هک کردن تو..ئیتر شامل اجرام! سایبری نیست؟

Share

لینک غیرمرتبط: سوت نزن عزیز جان! سوت نزن

برچسب شناسی اغیار

پیش نوشت: برچسب ها (Tag) ها مثل یه هویت می مونن که به نوشته هامون می دیم. اگر هنوز از برچسب برای نوشته هاتون استفاده نمی کنید، بهتره شروع کنید. برچسب فقط هویت بخشی نمی کنه، بلکه برچسب ها به موتورهای جستجو کمک می کنن که سایت یا وبلاگ شما رو توی نتیجشون قرار بدن. اینجوریه که اگر کسی توی وب، دنبال «ابزار و یراق» بگرده، می تونه پست شمارو توی وبلاگتون (که هیچ ربطی به ابزار و یراق نداره و فقط توی همون یک پست بهش اشاره کردید) پیدا کنه و به طرف نشون بده.

تصویر فوق، از صفحه اصلی سایت وردپرس.کام و قسمت تگ (برچسب) گرفته شده. این نتایج برای زبان انگلیسی می باشد و لزوماً نمی توان آنرا به زبان های دیگر (سرزمین های دیگر) تعمیم داد.

ملاک «قائل شدن اهمیت» در این نوشتار بر پایه ی تعداد موارد نوشته شده با برچسب هاست، بنابراین ملاک کمی ست نه – لزوماً – کیفی. همچنین مقصود از «اهمیت»، اهمیت برای ذکر (نوشتن) مطالب است و نمی توان آن را به حقیقت، اصل و خمیرمایه ی افراد یا جامعه شان نسبت داد.

نتایج اخلاقی، غیر اخلاقی، فرهنگی و غیر فرهنگی:

  1. زندگی و زندگانی (Life) از اهمیت کمتری نسبت به سیاست (Politics) برخوردار است؛
  2. موسیقی (Music) طرفداران بیشتری از کتاب (Books) دارد؛
  3. تعداد آن هایی که عقیده دارند موسیقی (Music) زیرمجموعه ی هنر (Art) است، کم است. (اگر خلاف این بود، موقع نوشتن در مورد موسیقی، توی تگ ها، هنر رو هم ذکر می کردن، کاری که من خودم نمی کنم!)؛
  4. غذا و امورات مربوط به شکم (Food) نوشتنی های بیشتری نسبت به فرهنگ و تمدن (Culture) و همچنین عشق و علاقه (Love) دارند ولی شعر و شاعری (Poetry) تعقیب کننده ی مناسب تری ست؛
  5. در مورد مذاهب (Religions) خیلی بیشتر (3 برابر) از خدا (God) می شود حرف زد. در مورد میوه می شود گفت، بدون توجه به صاحب باغ؛
  6. مد (Fashion) گستره و مقبولیت بیشتری به نسبت به علم (Science) و تحصیلات (Education) و مدرسه (School) و تحقیقات (Research) داره. هرچند این برچسب ها روی هم رفته از پس مد برمی آیند ولی به تنهایی… شاید بتوان مد را نیز مجموعه متشکل از خلخال دورپا تا ست کردن رنگ مش با پوست و طرح های کراوات با پیراهن دانست؛
  7. افغانستان (Afghanistan) تنها کشور موجود در این برچسب هاست. زبان رسمی افغانستان انگلیسی نیست؛
  8. با وجود اینهمه سایت خبری (مخصوصا در مملکت های اغیار که غالباً قابل اطمینان هستتند)، هنوز هم مردم خبر ها (News) و تحلیل های خود را دارند و به نظرشان انتشار آن ها ارزش دارد.

تاپ 5 در برچسب ها بر اساس تعداد پست بدین شرح است:

  1. اخبار و تحلیل ها (News)
  2. موسیقی و مشتقات (Music)
  3. زندگی تقریباً بدون مشتقات (Life)
  4. سیاست (Politics)
  5. عکاسی و عکسبرداری تقریباً بدون خود عکس (Photography)

شاید خیلی نتیجه های دیگه به چشم شما بیاد. شاید بد نباشه یه روز هم سری به برچسب های فارسی زبان بزنم.

پ.ن: ممکنه در اثر مرور زمان این نتایج عوض بشن. همچنین این نوشتار پیش از ایام کریسمس تهیه شده و برچسب های بیشمار مناسبتی (از جمله کریسمس) تقریباً تاثیری بر نتایج نداشته اند

Share

لینک غیرمرتبط در مورد چیزهایی که از نظام نمی دانستیم

راه های بازی با اعصاب دیگران

این مطلب 50 مورد بود اما من فقط اونهایی رو ذکر می کنم که اعصاب خودمو به هم می ریزه و برام پیش اومده و باهاش اعصابم خورد شده یا اگر پیش بیاد خورد می شه. راستی شما کدوم اینارو اجرا کردید یا روتون اجرا شده؟ من خودمم چنتائیشو اجرا کردم که رنگی هستن

1. سر چهارراه وقتي چراغ سبز شد دستتون رو روي بوق بذارين تا جلويي ها زود تر راه بيفتند

2. وقتي از کسي آدرسي رو مي پرسين بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوي چشمش از يه نفر ديگه بپرسين

3. کرايه تاکسي رو بعد از پياده شدن و گشتن تمام جيبهاتون به صورت اسکناس هزاري پرداخت کنيد

4. جدول نيمه تموم دوستتون رو حل کنين

5. روي اتوبان و جاده روي لاين منتهي اليه سمت چپ با سرعت پنجاه کيلومتر در ساعت حرکت کنين

6. وقتي عده زيادي مشغول تماشاي تلويزيون هستند مرتب کانال رو عوض کنين

7. در يک جمع سوپ يا چايي رو با هورت کشيدن نوش جان کنين

8. به کسي که دندون مصنوعي داره بلال تعارف کنين

9. وقتي از آسانسور پياده ميشين دکمه هاي تمام طبقات رو بزنين و محل رو ترک کنين

10. وقتي با بچه ها بازي فکري مي کنين سعي کنين از اونها ببرين

11. موقع ناهارتوي يک جمع جزئيات تهوع و گلاب به روتون استفراغي که چند روز پيش داشتين رو با آب و تاب تعريف کنين

12. بوتيک چي رو وادار کنيد شونصد رنگ و نوع مختلف پيراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگين هيچ کدوم جالب نيست و سريع خارج بشين

13. شمع هاي کيک تولد ديگران رو فوت کنين

14. اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرايشگرتون تعريف کنين

15. وقتي کسي لباس تازه مي خره بهش بگين خيلي گرون خريده و سرش کلاه رفته

16. روي ماشينتون بوقهاي شيپوري نصب کنين

17. وقتي دوستتون رو بعد ازيه مدت طولاني مي بينين بگين چقدر پير شده

18. وقتي کسي در جمعي جوک تعريف مي کنه بلافاصله بگين خيلي قديمي بود

19. چاقي و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش يادآوري کنين

20. بادکنک بچه ها رو بترکونين

21. مرتب اشتباه لغوي و گرامري ديگران هنگام صحبت رو گوشزد کنين و بهش بخندين

22. بچه جيغ جيغوي خودتون رو به سينما ببرين

23. ايميل هاي فورواردي دوستتون رو هميشه براي خودش فوروارد كنين

24. توي كنسرتهاي موسيقي بزرگ و هنري ، بي موقع دست بزنين

25. هر جايي كه مي تونين ، آدامس جويده شده تون رو جا بذارين

26. حبه قند نيمه جويده و خيستون رو دوباره توي قنددون بذارين

27. عكسهاي عروسي دوستتون رو با دستهاي چرب تماشا كنين

28. پيچهاي كوك گيتار دوستتون رو كه ۵ دقيقه ديگه اجراي برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونين

29. با يه پيتزا فروشي تماس بگيرين و شماره تلفن پيتزا فروشي روبروييش كه اونطرف خيابونه رو بپرسين

30. شيشه هاي سس گوجه فرنگي و هات سس فلفل رو عوض كنين

31. موقع عكس رسمي انداختن براي هر كس جلوتونه شاخ بذارين

32. توي ظرفهاي آجيل براي مهموناتون فقط پسته ها و فندقهاي دهان بسته بذارين

33. شونصد بار به دستگاه پيغام گير تلفن دوستتون زنگ بزنين و داستان خاله سوسكه رو تعريف كنين

34. توي جاي كارت دستگاههاي عابر بانك چوب كبريت فرو كنين

35. جاي برچسبهاي قرمز و آبي شيرهاي آب توالت هتل ها رو عوض كنين

36. يكي از پايه هاي صندلي معلم يا استادتون رو لق كنين

37. چراغ توالتي كه مشتري داره و كليد چراغش بيرونه رو خاموش كنين

38. ورقهاي جزوه ء ۳۰۰ صفحه اي دوستتون كه ازش گرفتين زيراكس كنين رو قاطي پاتي بذارين ، يه بر هم بزنين ، بعد بهش پس بدين

.


Share

مرد من

آقای میم بعد از یک صبح تا ظهر 6 ساعته ی پرکار، عادت به چرت سی دقیقه ای نیم روزی دارن.

امروز رفته یه پلاتر 75 کیلویی و یه لمینت تقریباً 85 کیلویی خریده، تا رسوندتش مغازه و از وانت پیاده اش کرده دستاشم زخمی شده، تبعاً ظهر هم نرسیده بره چرت فوق الذکر رو بزنه.

با همه ی این اوصاف به اضافه ی کلی کار تلنبار شده و یه مغازه ی به هم ریخته، 45 دقیقه رانندگی می کنه تا برسه به اونجای شهر که من هستم و سوارم کنه، که نخوام راه برم یا تاکسی و مترو و اتوبوس سوار بشم.

چشماش و صورتش انقدر خسته ست که هزارتا بوسه کمشه

شاید به روی خودش نیارم، اما این دلیل نمی شه که دیوونه ی مردونگی و مهربونیش نشم

پیام بازرگانی: سفارش های پلات، لمینت، طراحی و یهو  کل امور تبلیغاتی خود را به آقای میم بسپارید. با قیمت های باور نکردنی و کیفیت توپ