-
گریه میکنی؟!
-
معلومه که نه!
-
گفتم بابا، سنگدلتر از این حرفهایی.
دیگه سردم نمیشه، نه اونقدری که باعث بشه روی مانتو چیزی بپوشم. دو سال پیش اینطوری نبود؛ انقدر سردم میشد که دندونام به هم میخورد و چونهام میلرزید. جوش هم زیاد میزنم، چیزی که سالها بود اتفاق نمیافتاد. «ی» میگفت طبع آدم هر ۳۰ سال عوض میشه. «م» معتقده مشکل هورمونی دارم. خودم معتقدم نیاز به عشق دارم. خودم اعتقادات بی ربطی دارم!