از نامه‌ها

دال عزیز

 

امروز دهمین روزی است که رفته‌ای. نه، غمگین نیستم، خوشحالم که دیگر فقط برای خودم آشپزی می‌کنم و لباس‌های خودم را می‌شویم و مجبور نیستم کثافت دیگری را هم از توالت پاک کنم. خوشحالم که اگر عدس نداریم به این خاطر است که خودم آن‌ را نخریده‌ام نه اینکه به تو سپرده باشم و فراموش کرده باشی. خوشحالم که اگر پاهات بو می‌دهد، پاهای تو هستند نه پاهای شخصی که با من نسبتی دارد. خوشحالم که با عرق سگی ارزان قیمت خودم مست می‌کنم و لازم نیست همه‌اش نگران کم شدن بوردوهای مرغوب تو باشم.

 

با احترام

الف.