زندگی قرار بود اینجور باشه؟

زمانی که ماشین نداشتم زیاد می‌گفتم اگر داشته باشم شب‌ها از خونه بیرون می‌رم و به کار مورد علاقه‌ام یعنی چرخیدن توی خیابون‌های شب تهران و موزیک گوش دادن می‌پردازم.
حالا ماشین رو دارم، امروز یک پنجشنبه تعطیل خیلی بد داشتم. خیلی هم فکر کردم که بزنم بیرون و از این بی حوصلگی و نخوت در بیام ولی آخرشم نکردم. ساعت دوازده شبه و انقدر امروز خوابیدم که خوابمم نمی‌بره.
می‌خوام بگم نه تنها در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخه، بلکه خیلی از چیزهایی که آرزشون رو دارین، وقتی بهشون رسیدید حالشون رو نخواهید داشت.

Good Money

دوست واقعی داشتن مثل پول داشتنه. دارم راستش رو میگم. حسش دقیقاً برام همونجوره. وقتی پول ندارم حس می‌کنم نزدیک های آخر دنیاست، حوصله ندارم، به نظرم همه‌ی کارهای دنیا غیر قابل انجام هستند و دائماً غمگینم. معنی زندگی رو وقتی نمی‌شه توش هیچکار باحالی کرد درک نمی‌کنم.

It’s not a total loss

یکی از خوبی‌های ماشین شخصی خریدن استفاده از سلکشن‌هاییه که نزدیک به 15 ساله داری درستشون می‌کنی، قبلش توی گوش در خیابون و مترو و … بود، حالا توی ماشین خودت و فازشم کاملاً فرق داره.

هفته پیش سلکشن احسان خواجه امیری 68 آهنگیم رو داشتم می‌شنیدم که دیدم ای بابا چرا نمی‌چسبه لامصب؟ اون مجموعه‌ای سلکشنه که توش نکست نزنی، اگر غیر از اینه یعنی یا نمی‌دونی سلکشن چیه یا داری اداش رو در میاری و من داشتم نکست می‌زدم.

نشستم سلکشنم رو ری سلکت کردم. دیدم این رو هرگز ری سلکت نکردم. الان 10 تا آهنگ ازش کم شد و اون سکته‌های وسطش از بین رفت و چقدر کشنده خوب شد. نه نمی‌خوام پیشنهاد آهنگ بدم؛ می‌خواستم بگم چند میوه خراب یا کال وسط ظرف میوه‌ها، چند آشنا توی یک جمع دوستانه که قبلاً باهاشون دوست بودم اما الان دیگه فقط آشنان، واسه 2 تا امتحان درس نخوندن توی 10 تا، یک بار عصبانیت بعد از یک عمر نایس بودن، کیفیت پکیج موثره، قشنگ بودن موثره، یکدست بودن موثره. اگر از چیزی خوشحال نیستم شاید این چیزاش به هم خورده و حواسم نیست، شاید لازم نباشه کل‌اش رو بکنم بندازم دور، یک چیزهایی شاید قابل اصلاح باشه.